اطلاع رسانی و معرفی چشم انداز های محیط زیست و منابع طبیعی فریمان
 

نمایش نامه بسوی نور


🔴نمایش نامه کوتاه " بسوی نور"

🔵نویسنده: حسن صادقی یونسی
(براساس خاطره ای از برادر استاد شهید مطهری فریمانی(ره)_حاج حسن مطهری فریمانی)

✅راوی:
تابستان سال ۱۳۳۹ بود.استاد شهید مطهری یک هفته‌ درشهر فریمان بودند و می خواستند به شهرمشهد بروند.
🔅برادر استاد شهید مطهری :
تابستان سال ۱۳۳۹ بود. شهید مطهری یک هفته‌ در فریمان بودند و می خواستند به مشهد بروند. من با یکی دیگر از اقوام رفتیم ببینیم ماشین هست یا نه؟!
راوی :یک تاکسی برای مشهد ایستاده بود که راننده اش یک پایش می‌لنگید و به «محمد لنگ» معروف بود.
🔅برادر شهید مطهری:
گفتم یک نفر جا دارید؟ گفت: بله. زود بیایید می‌خواهیم حرکت کنیم(با دستمال عرق صورت اش را پاک کرد). ☀️راوی : دو زن و یک مرد هم عقب نشسته بودند.

🔅برادر شهید مطهری :
من آمدم منزل و با استاد شهید مطهری به آنجا رفتیم. به آقای مطهری اشاره کردم و به راننده گفتم: مسافر مشهد ایشان است.
راننده :( با لهجه غلیظ فریمانی و با تعجب گفت:) «اوه! آخوند برای ما آوردی؟! آخوند آمد و نیامد دارد! اگر آخوند سوار کنم یا ماشینم چپ می‌کند یا موتورش می‌سوزد!». (بلافاصله پشت ماشین نشست و رفت.)

🔅راوی : برادر شهید و فرد همراهش که خیلی عصبانی شده بودند، سریع سوار جیپمان شدند و تعقیبش کردند.
برادر شهید : وقتی به پمپ بنزین رسیدیم، تا از ماشین پیاده شد من از پشت سر او را گرفتم و فرد همراه من به او ضربه‌ای زد.
راوی : راننده بنزین نزد و از همانجا به شهربانی فریمان رفت تا از آنها شکایت کند.

برادر شهید: ما هم برگشتیم و رفتیم جای اول که آقای مطهری در آنجا منتظرمان مانده بود. ایشان تا ما را دید گفت: کجا رفتید؟ دعوا کردید؟ گفتیم: دیدید که چه گفت؟!!.
استاد مطهری: ما این‌قدر در تهران از این حرف‌ها می‌شنویم ولی هیچ اعتنایی نمی‌کنیم.

🔅راوی : از شهربانی دنبال ما آمدند.
🔅برادر شهید: یک افسر آنجا بود که از شانس ما فردی مذهبی بود. با عصبانیت به ما گفت: چرا او را زدید؟ جریان را گفتیم.
افسر شهربانی: (خطاب به راننده) این حرف‌ها چیست؟!! که ماشینم با سوار کردن آخوند چپ می‌کند؟ تو باید هر مسافری را با هر تیپ و مرامی سوار کنی. آخوند باشد یا ارمنی! چرا این حرف را زدی؟
🔅راوی :در این بین مرحوم استاد شهید مرتضی مطهری که از جریان باخبر شده بود، آمد و از راننده عذرخواهی کرد.
🔅 افسر نگهبان:( با اشاره به راننده) برو صورتت را بشوی و رضایت بده. افسر نگهبان:( از ما هم پرسید:) شما هم شکایت دارید؟ گفتیم: بله.
☀️راوی وقتی راننده دید که مأمور شهربانی خیلی طرف او را نمی‌گیرد، از شکایت منصرف شد.
شهید مطهری : (صورت راننده را بوسید و عذرخواهی کرد) و بعد راننده رضایت داد.
🔅برادر شهید :ما هم رضایت دادیم.

🔅 افسر شهربانی : به راننده گفت: برو و این آقا را به مشهد ببر. گفت: نه، نمی‌برم. اینها این بلا را سر من آورده‌اند حالا من این آقا را سوار ماشینم کنم؟!
افسر شهربانی: نمی‌بری؟
راننده: نه.
افسر شهربانی: پس دیگر حق نداری در این خط کار کنی.
راوی : راننده وقتی این را شنید مجبور شد که آقای مطهری را سوار ماشینش کند و به مشهد ببرد.

برادر شهید:ما به برادرمان گفتیم حالا که این جریانات پیش آمده شما با این ماشین نرو. ممکن است اتفاقی بیفتد یا دوباره اهانتی به شما بشود که ایشان قبول نکرد
🔅شهید مطهری: نه، می‌روم. مشکلی پیش نمی‌آید.
راوی: دو هفته بعد🟢

☀️برادر شهید: ده، پانزده روز بعد می‌خواستم به مشهد بروم. دیدم همان راننده آنجا نشسته است.
🔅راننده :( چشمش به برادر شهید مطهری افتاد ) او را صدا زد و گفت: بیا کارت دارم.
🔅برادر شهید: با خودم گفتم: حتما می‌خواهد تلافی کند.(با تردید گفتم بفرمایید چکار دارید؟!)
🔅راننده : آن آقایی روحانی که آن روز آوردی و سوار ماشین ما کردی، که بود؟
🔅برادر شهید: برادرم بود. استاد مطهری
تهران تشریف دارند
راننده: باز هم به فریمان می‌آید؟
☀️برادر شهید: تابستان‌ها می‌آید.

☀️راننده: می‌خواهم دهانش را ببوسم، پایش را ببوسم. من بچه مسلمان هستم ولی از مسلمانی هیچ سرم نمی‌شود. ۴۵ سال از عمرم گذشته، نه نماز خوانده‌ام، نه روزه گرفته‌ام و همه نوع عیاشی هم کرده‌ام. ولی نمی‌دانم این آقا در راه مشهد با من چه کار کرد که مرا از این رو به آن رو کرد.(اشک توی چشم هایش جمع می شود)
برادر شهید: چطور؟
راننده: تا مشهد برای من صحبت کرد و مرا از این رو به آن رو کرد.
🔵(تماس تلفنی)
🔅برادر شهید :بعد از چند روز زنگ زدم به برادرم و جریان را پرسیدم.
🔅شهید مطهری : ما که سوار تاکسی شدیم سر صحبت را با راننده باز کردم. اول که رویش را آن طرف کرده بود و اعتنا نمی‌کرد. کم‌کم که صحبت می‌کردم به حرف‌هایم توجه می‌کرد و نرم‌تر شد و به من نگاه می‌کرد. مدتی که گذشت به حرف‌هایم گوش می‌کرد.

به مشهد که رسیدیم، می‌خواستم با بقیه مسافرها پیاده شوم ولی او نگذاشت
🔅راننده: حاج آقا بشین با شما کار دارم. نمی‌دانم چه اتفاقی افتاده، من حالت دیگری پیدا کرده‌ام. صحبت‌های شما این‌قدر در من اثر کرده که نمی‌دانم چه کار کنم. حالا می‌خواهم بروم حرم امام رضا(ع) توبه کنم اما بلد نیستم. چه کار کنم؟
🔅شهید مطهری: برو به حضرت امام رضا(ع) بگو از این تاریخ من همه گناهانم را کنار گذاشتم و می‌خواهم روزه بگیرم و نماز بخوانم.(آهنگ آمدم ای شاه پناهم بده ...‌)
🔅استاد مطهری : شرش را شما به پا کردید، خیرش برای این بنده خدا بود!
hasan sadeghi younesi

دریاچه ماهی


نمایش‌نامه «دریاچه ماهی»
نوشته: حسن صادقی یونسی

### شخصیت‌ها:
1. تخریبچی: جوانی کم سن و سال، با لباس غواصی پلنگی شکل، اسلحه کلاشینکوف قنداق تاشو بر دوش، کلاه آهنی بر سر.
2. عباسعلی پور: (حضور فیزیکی ندارد، تنها به عنوان شخصیتی که با او خداحافظی شده، ذکر می‌شود.)

### صحنه:
صحنه‌ی نمایش شامل یک پهنه‌ی آب و خاکریز است. در دو طرف صحنه، آب‌های راکد دریاچه دیده می‌شود که جاده‌ای از میان آن می‌گذرد. خاکریز کوتاهی در میانه صحنه قرار دارد و در پس‌زمینه، سنگرهای بتنی دشمن به چشم می‌خورد. صدای گلوله و خمپاره گاه‌به‌گاه شنیده می‌شود.

### نورپردازی:
نور سرد و آبی‌رنگی، فضایی از شب و جنگ را تداعی می‌کند. نور قرمز گاه‌به‌گاه بر اثر انفجارها روشن می‌شود و سایه‌های سنگین و متحرکی بر صحنه می‌اندازد.

### دکور:
صحنه با آب‌های تیره و راکد، سنگرهای بتنی در پس‌زمینه، و خاکریزی که در میانه صحنه قرار دارد، تزیین شده است. در گوشه‌ای از صحنه، چاله‌ای کوچک و پر از آب دیده می‌شود. صدای دوردست خمپاره و تیراندازی مدام به گوش می‌رسد.

---

### آغاز نمایش:

*(تخریبچی وارد صحنه می‌شود. او از ماشین تویوتا پیاده می‌شود و با عباسعلی پور خداحافظی می‌کند. سپس به سمت خاکریز می‌رود. صدای گلوله‌ها و خمپاره در پس‌زمینه شنیده می‌شود. تخریبچی با نگاهی مضطرب و در عین حال مصمم، به اطراف نگاه می‌کند.)*

تخریبچی:
(با خودش، نگاهی به خاکریز می‌اندازد)
خوب خوب، یک خاکریز کوتاه... یک جاده که دو طرفش آب است...
(رو به تماشاگران، با لحنی آرام)
جاده با خرج گود منفجر و قطع شده... روبروی من، دشمن پشت سنگرهای بتنی، چون کفتارهای پیر بی‌دندان... نگران از پیشروی، مضطرب از عقب‌نشینی...

*(چند قدم در صحنه راه می‌رود و به سنگرهای دشمن خیره می‌شود.)*

تخریبچی:
از دور سرباز بعثی را دیدم، او هم مرا دید...
(ناگهان به داخل چاله‌ای کوچک می‌پرد. صدای اصابت خمپاره به گوش می‌رسد. تخریبچی خودش را می‌تکاند.)
نزدیک بود... بهتر است بروم یک کیسه خواب از آن سوی خاکریز بگیرم... به به، کیسه خواب... رزمنده محصل فریمانی، تنها و بی‌یاور اینجا، روبروی دشمن عراقی... با یک تفنگ و یک سیم‌چین و یک سرنیزه... بدون غذا... بدون آب...

*(دوباره راه می‌افتد و با خود حرف می‌زند. صدای خمپاره‌ای دیگر به گوش می‌رسد. او ناگهان می‌ایستد.)*

تخریبچی:
(نوازش کردن کلاهش)
صدای خمپاره‌ای که کلاه آهنی‌ام را پاره کرد... اینجا کلاه تیر سیمینوف خورده و از سقف خارج شده... اینجا و اینجا ترکش... کاش داداش رضا هم کلاهش تیر و ترکش را دور می‌کرد... رضا شش سال از من بزرگتر بود، سال ۶۰ شهید شد...

تخریبچی:
(به خودش)
خیلی تشنه‌ام...

*(بلند می‌شود و خمیده‌خمیده به سمت دشمن نگاه می‌کند.)*

تخریبچی:
ای نامردا، شوهر خواهرم را با شلیک آرپی‌جی زخمی کردید... در سال ۵۹ در قصر شیرین... رضا را در بستان شهید کردید... حال من روبروی‌تان ایستادم، تشنه و لبانی که ترک خورده...

*(ناگهان متوجه آب‌های راکد نزدیک خاکریز می‌شود. به سمت آن می‌رود و دستش را درون آب فرو می‌کند.)*

تخریبچی:
(با چهره‌ای مشمئز)
آب بوی بدی می‌دهد و طعمش تلخ... شور و... است.

*(به خاکریز تکیه می‌کند و نگاهی به سنگر کوچک خودش می‌اندازد.)*

تخریبچی:
(با لبخندی تلخ)
بدترین حالت این است که با لباس غواصی بخواهم بروم دستشویی...
(خنده‌ای کوتاه می‌کند، سپس دستش را روی شکمش می‌گذارد.)
انگار کمی دل‌پیچه هم دارم...

*(نگاهش به دوردست، در حالی که با خود فکر می‌کند.)*

تخریبچی:
چند روز پیش عملیات کربلای ۵ بود... من و حسن کربلایی و عنابستانی و بقیه بچه‌های تخریب لشگر ۵ نصر خراسان... پس از ماه‌ها آموزش غواصی... حرکت در گل و لای... حضور در آب‌های سرد سرد سرد...
(لرزیدن بدنش را به نمایش می‌گذارد.)
زمستان در آب... کلی سرب به کمرمان بسته بودند تا فین بزنیم... و بلاخره مجبور می‌شدیم درون لباس‌مان ادرار کنیم... چند ثانیه گرم می‌شدیم... و باز دندان‌های‌مان به هم می‌خورد... اما ستون پنجم و هواپیماهای جاسوسی آمریکایی عملیات را لو دادند...

تخریبچی:
(با صدایی آهسته و لرزان)
یا ابوالفضل العباس، چقدر تشنه‌ام... چطور موقع شروع عملیات کربلای ۵ از اینجا معبر بزنم...

*(چند لحظه سکوت می‌کند و سپس شروع به خواندن نوحه می‌کند.)*

تخریبچی:
(نوحه‌خوانی)
ابوالفضل علمدار، برادر علمت کو؟

*(صدای بولدوزر و بیسیم از دوردست به گوش می‌رسد. تخریبچی به سمت صدا نگاه می‌کند و لبخندی بر لبانش نقش می‌بندد.)*

تخریبچی:
بلاخره رفقا... دیگر مهندسی رزمی و واحد تخریب آمدند... امیدوارم آب هم... کلمنی و دبه و بطری داشته باشند... لابد قمقمه‌شان پر از آب است...

*(صحنه در تاریکی فرو می‌رود. صدای تیراندازی و خمپاره‌ها همچنان در پس‌زمینه شنیده می‌شود.)*

---

این نمایش‌نامه با تمرکز بر لحظات احساسی و دشوار یک رزمنده جوان در جنگ طراحی شده است. فضای جنگ و ناامیدی، همراه با خاطراتی از عزیزان از دست رفته، به تماشاگران اجازه می‌دهد تا درک بهتری از زندگی و تجربه‌ی جنگ پیدا کنند.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

راوی حسن صادقی یونسی

خاطرات کودکی مرا زنده کردید
خدا رحمت کند شهید رضا صادقی یونسی
بچه گربه های بی مادر
پرندگان بال شکسته
دقیقا نگهداری تا سلامت کامل و پرواز
بخیه زدن زخم شان...پیشگیری از چرک کردن زخم شان...داروها را می شناخت و تماما در دفترچه ای تجربیات را نگهداری می کرد.
سال ۱۳۶۰ بعد از شهادت دوباره این دفترچه را درون وسایل ایشان دیدم.
تاگفتید پرنده مجروح به ذهنم رسید اگر شهید آنجا بود کمک اش می کرد.
عقاب زخمی را مداوا کرده بود....عقاب به سختی از شهید دل کن شد....چند بار آمد پیش اش...

تکنیک های ایرانی

ادامه نوشته

تحقیقات جغرافیایی

ژئو تیم فریمان(فریمان شناسی):
🌍نشست هم افزایی و روستاگردشی(بخش جنوبی شهرستان فریمان)
(قسمت اول)
🌟بازدید کنندگان "ژئو تیم فریمان "
☀️(پیشکسوت دانشگاه پیام نور _خراسان رضوی ، فریمان )دانشور ارجمند حسن صادقی یونسی*مدرس رشته جغرافیا و مدیریت گردشگری
☀️مهندس صادق توکلی فریمانی، سایکل توریست، مربی کوهنوردی، فرهیخته اداره دامپزشکی خراسان رضوی
☀️علی شاملوئیان پیشکسوت فرهنگی،عضوجامعه مهندسین معدن خراسان رضوی(مدرس دانشگاه)
☀️حمید علامه مدیر موسسه برگ زندگی پویا، نویسنده و (پیشکسوت فرهنگی)
باتشکر از سید حمید عظیمی(روستای صومعه بزرگ) جناب حیدری و جناب مرادی و جناب پیوندی ( روستای نهسک)
در تاریخ ۲۰ آذر ماه ۱۴۰۲ نشست هم افزایی و مشاهدات میدانی در محدوده روستاهای چنار،صومعه بزرگ،چهاربید،خارزار،نیزار،نهسک،برود
شهرستان فریمان صورت گرفت.
تپه قلعه نهسک مربوط به دوره صفوی دربخش قلندرآباد، شهرستان فریمان، برفراز صخره ای از جنس ماسه سنگ و کنگلومرا(جوش سنگ) واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۴ اسفند ۱۳۸۳ با شمارهٔ ثبت ۱۱۶۷۲ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. اما متاسفانه در کتابچه ها و بروشورهای شهرستان تا کنون نامی از آن درج نگردیده است .یکی از معمرین روستای نهسک" جناب پیوندی" تجربه زیسته ای از جغرافیای روستا و علت تخریب این پدیده تاریخی بیان فرمودند... فرمودند در دوره پهلوی بخاطر پیشگیری از اقامت اشرار در قلعه آن را تخریب نموده اند.در کنار روستا سنگواره های نومولیت با سن حدود پنجاه میلیون سال وجود دارد.و پدیده تافونی(لانه زنبوری)در ماسه سنگ ها دیده می شود.
"نوموليت " مشاهده شده در روستای نهسک انگیزه ژئو تیم برای برگزاری تور فسیل گردشی را افزایش داد."فسیل سکه‌مانند بزرگی"، شامل تعدادی حلقه که به‌شکل مارپیچ مسطحی پیچ خورده‌اند بعنوان وسیله بازی کودکان در روستا استفاده می شده است.جناب مرادی عضو شورای اسلامی از تجربه زیسته خود مطالب را بیان نمود و نام این فسیل را در گویش محلی(پول شیطان یا پول جنی) می نامیدند. در سنگواره مورد نظربه نظر میآید این حلقه‌ها را تیغه‌هایی به‌صورت حجره تقسیم می‌کنند. نومولیت‌ها بقایای تک‌یاخته دریایی‌اند که در صخره‌های دوران ترشیری، مخصوصاً سنگ آهک‌های بازمانده از دورۀ ائوسن در نقاط مختلف شهرستان فریمان مانند باباقره و چهاربست و اقرعلیا و ناری و کاریزسوخته و نهسک و ...، یافت می‌شوند. نومولیت فسیل شاخص ارزشمندی است. قطر نومولیت به حداکثر اندازه‌ای که یک تک‌یاخته ممکن است برسد، یعنی حدود ۶ سانتی‌متر، می‌رسد.

قسمت دوم:
🟡در روستاهای شهرستان فریمان ،
هنوز شواهدی از معماری سنتی مشهود است.متاسفانه امروزه ، شهری شدن چشم اندازهای روستایی با تمام ابعادش در روستا نمایان شده است . معماری روستا از حالت قدیمی خارج شده(مانند خانه عظیمی در صومعه) و در احداث بناهای جدید روستاهای چنار و صومعه و خصوصا نیزار و ... دیگر خبری از معماری سنتی نیست .
🟣شکل خانه های روستایی تغییر کرده ، خانه های روستایی که نشان از سنت های دینی و قومی و قبیله ای و سبک زندگی روستایی داشت ، تحت تاثیر فرهنگ شهری قرار گرفته است . خانه های جدید نه شبیه خانه های قدیمی است ، نه شبیه خانه های شهر .
تغییر در معماری ساختمان های روستایی احتمالا موجب تغییر در سبک زندگی ساکنان آن ، روابط بین افراد خانواده و روابط بین روستاییان شده است . در یک کلام ، شهری شدن ، ارزش حاکم بر روستاها شده است که حاصل آن نابودی فرهنگ روستا است.
✅توجه به "مسجد قدیمی روستای صومعه بزرگ"ثبت و حفظ این مکان با پوشش خاص از درختان جنگلی بسیار کهن سال جاذبه گردشگری روستایی
مهمی محسوب می گردد.متاسفانه عدم آنتن دهی تلفن همراه در برخی روستاها و جاده های که آسفالت نیست شاید نوعی دافعه برای این روستاهای دوست داشتنی محسوب می شوند.البته درصورت تصویب شورای فرهنگ عمومی و مساعدت موسسه برگ زندگی و انجمن دوستداران میراث فرهنگی و محیط زیست و همیاران طبیعت می توان رالی خانوادگی یا گردشگری خلاقانه خانوادگی برگزار نمود.

Synergy meeting and village tourism (southern part of Fariman)

چگونگی و کجایی

کتاب سنگی (هنرصخره ای ماقبل تاریخ)روستای باغ عباس دهستان بالابند
بخش مرکزی شهرستان فریمان جاذبه گردشگری
گزارش مشاهدات میدانی: استاد حسن صادقی یونسی(پیشکسوت و پژوهشگر جغرافیا دانشگاه پیام نور فریمان)۱۴۰۲ هفدهم آبان ماه

ژئو تیم فریمان در محدوده جنوب روستای صدخانواری باغ عباس (ابتدای جاده روستای الیاتو) از سنگ نگاره های ماقبل تاریخ بازدید نمودند.
🟡بسیار محتمل می‌نماید که بزهای نری که(در سنگ نگاره های روستای نرگ و اقرعلیا و باغ عباس و ...) در کنار سرچشمه‌ی آب‌های جاری نقش شده اند، نشانی از قربانیان انسان‌ها برای تیشتر باشند. قربانیانی که از ترس از خشکسالی به تیشتر اهدا شده اند و سنگ نگاره‌ها نشانی از آن‌ها برای یادآوری کردن به تیشتر است که ما برایت قربانی کرده ایم، تو نیز آب‌ها را در رودها جاری کن.
🔷روستای هدف گردشگری باغ عباس؛ در حاشیه رودخانه فریمان (در فاصله هفده و نیم کیلومتری از شهر فریمان)واقع شده است. سنگ نگاره های این روستا(در یک کیلومتری روستا)، در واقع نوعی خط تصویری است كه در عرصه های چندین هزار ساله استیلیزه شده و به خط ایدئوگرام و سپس به خط پروتوعیلامی (ماقبل عیلامی) و در عرصه های بعدی به عیلام تغییر شكل داده است.
سنگ نگاره های شهرستان فریمان، كهن ترین آثار تاریخی و هنری به جا مانده از بشرند كه در آنها رمز و رازهای فراوانی نهفته است .
🟣قابل ذکر است استاد حسن صادقی یونسی پژوهشگر جغرافیا؛ از همراهی و مساعدت در مستند سازی اثر ماقبل تاریخ از دانش آموختگان جغرافیا؛ رمضان مشعوف(و سرکار خانم گلشیخی همسر ارجمند ایشان _معلم) و مجید عظیمی حسن آباد قدردانی و تشکر نمودند.
🌍کلام آخر:: به تازگی كشور جمهوری آذربایجان در صدد ثبت نقش بزكوهی به نام آن كشوربرآمده اما این نماد ایران باستان به نام كشور ما بایستی ثبت شود.

سنگ نگاره ها

سنگ نگاره های باستانی و نقش آنها در توسعه صنعت گردشگری و اشتغال زایی روستاهای شهرستان فریمان

گزارش ارسالی: حسن صادقی یونسی
آبان ۱۴۰۲

از آنجایی که مبانی این آثار ارزشمند، متعلق به ایران است، بنابراین دانشگاه ها، مراکز علمی و مسوولان مربوطه باید در این زمینه اطلاعات خود را افزایش دهند، چرا که سنگ نگاره ها، کهن ترین مبانی خط، اندیشه و هنر ایران را به جهان معرفی می کنند و درآمدزایی و کارآفرینی فراوانی به دنبال خواهند داشت.

کشوری مانند قزاقستان که تنها 719 نمونه سنگ نگاره کشف کرده است، از این راه سالیانه 2 میلیارد دلار درآمد زایی دارد، در حالی که در ایران و در فرضا منطقه محدودی چون «تِیمَره» بیش از 21 هزار نمونه کشف شده که قدمت برخی از آنها 40 هزار و 800 سال است. در غارهای لرستان نیز نمونه رنگین نگاره هایی با قدمت 40 هزار سال وجود دارد که بی شک منابع خوبی برای رونق گردشگری، درآمد و اشتغال زایی به شمار می روند.

تاکنون بیش از 50 هزار نمونه سنگ نگاره در 24 استان کشور کشف شده اما کوچک ترین درآمدزایی از آن حاصل نشده است. متاسفانه سنگ نگاره های کشور مهجور مانده اند و هرازگاهی به دست معدن کاران و در مسیر سد و جاده سازی ها، انبوهی از آنها از میان می روند.در شهرستان فریمان بخصوص روستاهای نرگ و اقرعلیا در بخش مرکزی و روستای رزمگاه در بخش قلندرآباد بخاطر دارا بودن سنگ نگاره ها ؛نیازمنداست اگر ثبت ملی نیست... ثبت ملی بشوند و در بروشورها و سایت های گردشگری معرفی شوند.با توجه به اینکه بیشتر این آثار در روستاها پراکنده هستند، می توان از آن در جهت جلوگیری از مهاجرت روستاییان بهره مند شد، برای مثال از خانه های روستایی برای اقامت گردشگران استفاده و از این راه، جوانان را مشغول به کار کرد و نیز بومگردی های موجود در شهرستان را به گردشگران معرفی نمود . عملی شدن این طرح ها نیاز به حمایت دارد و نگاه ها باید به این موضوع اندیشمندانه باشد.
در تاریخ چهاردهم آبان ما "ژئو تیم"
شامل افراد مشروحه ذیل از سنگواره های و سنگ نگاره ها(لیتو گراف) شهرستان بازدید نمودند
مجتبی قادری(دهیار روستای نرگ _بخش مرکزی)
صادق توکلی فریمانی(کارشناس علوم آزمایشگاهی و پیشکسوت دامپزشکی فریمان_مربی کوهنوردی)
طوبی صادقی یونسی(دانش آموخته کارشناسی ارشددانشگاه تربیت مدرس؛رشته هنر)
رضا صادقی یونسی(دانشجوی رشته ارتباط تصویری؛دانشگاه سوره تهران)
دانشور گرامی استاد اکرم سلاطینی اسلامیه(مدرس دانشگاه آزاد اسلامی مرکز فریمان)
دانشور گرامی استاد حسن صادقی یونسی(پیشکسوت و مدرس رشته جغرافیا و مدیریت گردشگری پیام نور فریمان)
احمد صالحی نژاد (دهیار روستای اقر علیا _بخش مرکزی)
*نتایج تحقیقات:
وجود آب فراوان، شكار و شرایط مناسب برای شكار همچنین وجود گدارها و دره‌های ژرف و قیف‌گونه، نخستین ابزارهای شكار، وجود غارها؛ لاشه‌سنگ‌های تیز و بومگاه‌های مناسب در گذشته‌های دور این گستره را به مكانی برای زیست و استقرار كانون انسانی (در شهرستان فریمان) تبدیل كرده بود.
بیشترین فراوانی نقش سنگ‌نگاره‌ها در شهرستان فریمان نقش بزكوهی است كه با طرح، سبك و در اندازه‌های گوناگون به شیوه‌ی كوبشی بر دیواره‌ی كوهها و دره‌های برروی صخره های(ورنی شده) نگاشته شده است. نقش بز كوهی در نزد ایرانیان باستان نمادی از یك فرشته است كه در زمان سختی‌ها ازسوی خدا به یاری انسان می‌شتابد.
بعضا نمادهای مانند شتر دوکوهانه و ...تفسیرهای دیگری دارند که در قسمت های بعد به آن می پردازیم.

حیات وحش به فضای حیاتی نیاز دارد

یکباره اندک حق آبه* ماهی ها در سد فریمان زود هنگام رها شد.رها شدن همانا و مرگ میلیون ها ماهی ...بازتاب ناامیدکننده خبر خشک شدن سد فریمان....

حتی دین مبین اسلام نیز به موضوع رعایت حق آبه موجودات توجه ویژه داشته و تا بدانجا پیش رفته که می گوید«اگر حیوانی تشنه بود و آب کم داشتید، آب را به حیوان دهید و بجای وضو تیمم کنید».

برخی از ساکنان همجوار منابع طبیعی اقدام به محدود کردن مسیر دسترسی به چشمه ها و زه آبها که جزو انفال و منابع ملی است کرده و آب آنها را توسط لوله های «پلی اتیلنی» به استخرهای آب مزارع خود منتقل می کنند.

همچنین استخرهای سیمانی یا با بهره گیری از عایق و ورق های جدید (ژئو ممبران) را به گونه ای می‌سازند که اگر موجودی بخواهد آب بخورد به قیمت جانش تمام می شود.

باید نسبت به حق آبه حیوانات و رفع تشنگی گونه های جانوری توجه داشت از باغداران و صاحبان مزارع خواست با گذاشتن یک تیر چوبی یا الوار در لبه یا داخل استخر، وسیله رفع تشنگی موجودات را فراهم کنند.

برخی مواقع نبود امکان خوردن آب برای حیوانات موجب شده که گونه های جانوری حین مراجعه به استخرهای کشاورزی برای رفع تشنگی به داخل استخر سقوط کرده و تلف شوند.

توسعه غیراصولی زیر ساخت ها از جمله راه سازی و ایجاد موانع فیزیکی را یکی از علل کاهش جمعیت حیات وحش و مرگ آنها می دانیم و متاسفانه شب هنگام حین تردد حیوان از عرض جاده به یکباره با موانع فیزیکی از جمله نیوجرسی مواجه شده و خودروهای عبوری در این هنگام حیوان وسط جاده را زیر گرفته و موجب تلف شدن حیوان می شوند.

شوربختانه برخی از مسیرها کریدور عبوری حیات وحش محسوب می شود که نباید با ایجاد تاسیسات، راه، موانع فیزیکی و فنس کشی مانع تردد حیوانات شد.

بیاید با محیط زیست مان و مخلوقات خداوند مهربانتر باشیم.

دیرینگی و دیرینه شناسی محیط زیست فریمان

تحقیقات جغرافیایی در روستای اقر علیا_۱۴۰۲

ژئوتیم فریمان در پژوهش میدانی
سنگ نگاره های با بیش از هفده هزار سال قبل(تخمین چهل هزار سال) و فسیل های پنجاه و پنج میلیون ساله در ارتفاعات اقربالا یافت.

نمایندگان ژئو تیم فریمان (با راهنمایی استاد حسن صادقی یونسی )در ارتفاعات اقرعلیا دستاوردهای جدیدی کسب نمودند.درحالی که مطالعات بر دیرینه شناسی منطقه شمال فریمان متمرکز بود با هدایت و همراهی مربی کوه نوردی شهر فریمان جناب مهندس صادق توکلی فریمانی؛و تیم مستند ساز در صخره های صعب العبور روستای اقر علیا سنگ نگاره های جدیدی ثبت گردید
حسن صادقی یونسی (فریمان شناس) تلاش های میدانی در محدوه دره کبوتر خون و منطقه زهیلی و قزلوق راه را برای مطالعات تخصصی بیشتر باز خواهد نمود؛ وی اشاره نمود"از این منظر به باور مردم ایران باستان، بزكوهی مظهر فرشته ای است كه خداوند برای بقا و ادامه ی حیات نسل بشر فرستاده است. نقش بزكوهی برای ایرانیان باستان نوعی مانیفست بوده كه رویكردی مقدس داشته است و این قداست بر نقش هایی قابل مشاهده است كه هنرمندان شاخ های بزكوهی را به شكل لوزی كشیده اند و لوزی در خط ایلام كهن و میانه hu هیو یعنی تقدیس است. از همین رو هرجا كه گذر آب باشد مانند مناطق شمالی و غربی و شمال شرقی شهرستان فریمان؛ نقش های فراوان بزكوهی را می‌بینیم و مضمون آن آبخواهی است و بیان ارزش و اهمیت بی بدیل عنصر آب در نزد مردمان ایران باستان."و دیگر این که وجود فسیل پنج میلیون و پانصد ساله در روستای اقر علیا یک امتیاز خاص برای معرفی این کهن دیار شده است

روستای اقر بالا

 
  BLOGFA.COM