۱۴۰۴ مردادماه
نمایش نامه «درخت خفته»
نویسنده: «حسن صادقی یونسی»
hasan sadeghi younesi
🔹اشخاص:
کوهنورد
همیار طبیعت
عمو سبزعلی
🔹صفحات:
🔹قابلیت اجرای رادیویی و خیابانی را هم دارد.
🔹پل ارتباطی:
۰۹۱۵۵۱۸۴۸۶۷
@hasan_younesi
🔹هرگونه اجرا منوط به اخذ مجوز نویسنده است.
(نور ؛ صدا ) متناسب با فضا و تصویری که گویای منطقه کوهستانی و دامداری و زراعت است.
🔅کوهنورد: امروز پیاده روی زیادی داشتیم
🔅همیار طبیعت: دیدن پانصد دانش آموز همیار طبیعت و کاشت نمادین نهال.... (سری تکان می دهد) روز با برکتی بود.
🔅عمو سبز علی: سلام؛ چه عجب؟! خوش آمدید
🔅کوهنورد: سلام عمو سبزعلی
🔅همیار طبیعت: خدا قوت (دست خود را بلند می کند) و (با عمو سبز علی دست می دهد)
🔅عمو سبز علی: خدا شما را رسانده؛ دیشب خوابی دیدم ... ؟!(با دست اشاره می کند که بنشینند).
جانم به شما عرض کنم...
درخت بلوط ؛درخت کنار؛ درخت حرا ؛ درخت گز ؛ درخت سرخدار
در سایه درخت شاه توت (درخت خفته) جلسه داشتند.
🔅کوهنورد: ماشاالله به حافظه شما
با هفت و هفت سال سن اینقدر دقیق همه چیز را بخاطر دارید؟!
🔅همیار طبیعت: منتظر شنیدن رویای
صادقه شما هستیم
🔅عمو سبز علی: خوب ؛ بفرمایید برویم خانه.... چای...(نیم خیز می شود...)
🔅همیار طبیعت: راحت باشید ؛ همه چیز همراهان هست...
🔅عمو سبزعلی: پنج درخت از جای جای ایران... صحبت شأن راجع به
جنگلبان بود؟!
🌟همیار طبیعت: خوب چی می گفتند؟!
🌟کوهنورد؛ عمو سبزعلی... ما را دق مرگ کردی؟! تعریف کن(و می خندد)
🌟عمو سبز علی: شنیدم درخت بلوط می گفت: این چه رازی است که یک جنگلبان تا بدین حد عاشقانه کارش را و طبیعتش را دوست دارد؟!(تنه درخت شاه توت را نوازش می کند) و (با ناراحتی)
کاری و شغلی که در آن کمتر مجال دیدن بچهاش که تازه بدنیا آمده است را دارد؟! شغلی که مادیات در آن کمترین حرف را برای گفتن دارد؟!
شاید سعدی دلیلش را بهتر بداند آنجا که میگوید " گر مرا هیچ نباشد نه به دنیا نه به عقبی/ چون تو دارم همه دارم دگرم هیچ نباید.
«درخت کنار » را بخاطر دارم صحبت های درخت بلوط را تایید می کرد.
🌟همیار طبیعت: عمو سبزعلی بعدش چی شد؟!
🌟عمو سبزعلی: «درخت کنار» صحبتهای خوبی کرد؛ وی می گفت: از آغازین روزهای که در حال قد کشیدن بودم در طبیعت؛ مثل کودکی جستجوگر بودم ، عشق ورزیدن به طبیعت را بهواسطه یک جنگلبان آموختم. همواره دستهای سوخته، پاهای تاول زده و چهره آفتاب سوخته اما دل پر از امید و سرشار از عشق اش را دیدهام . کشیک های شبانه و روزانهاش را برای جلوگیری از قاچاق چوب و هیزم و زغال را شاهد بودهام.(همه درختان حاضر در جلسه با صدای بلند
می گویند احسنت).
اما« درخت حرا»(سرفه میکند) حافظ جنگل ها است و با جان و دل و سلامت و تمام وجودش در برابر تمام متخلفانی که قصد آسیب رساندن به این نعمت های خدادادی و انفال را داشته باشند تمام قد می ایستد. نام، شغل و وظیفه اش از دور بسیار زیباتر از چند سطری است که در نوشته ها می آید. همه دوست دارند جای او باشند؛ عنوان جنگلبان را یدک بکشند؛ با لباس او در عرصه های طبیعی عکس بگیرند و در فضای مجازی منتشر کنند؛ اما نزدیکتر که بیایی می بینی تلخی ها و کاستی های این شغل آنقدر زیاد است که شاید در تصور کمتر کسی بگنجد.(چهره اش ناراحت است).
🌟کوهنورد: شغل جنگل بان آهنگی زیبا دارد و نامی جذاب؛ اما تلخی های ناگفته بسیاری در دل خود دارد. به قول معروف "از دور دل می برد و از نزدیک زَهره" .
🌟همیار طبیعت : عمو سبزعلی ادامه بده
🔅عمو سبز علی: تو عالم خواب .... درخت گز
اینطور می گفت. (درخت گز برمی خیزد) رفقا ؛ دوستان: جنگلبان کسی هست که تکالیف اش بسیار بیشتر از حقوق اش است. تکلیف دارد با قاچاقچی چوب بجنگد؛(صدای درختان با کدام اسلحه؟!) تکلیف دارد با کسانی که درختان جنگل را آتش می زنند مبارزه کند(صدای درختان او تنها است)؛ در زمستان و تابستان و گرما و سرما در تمام عرصه های جنگلی و کوهستانی و مراتع و بیابان ها به گشت زنی مشغول باشد( صدای درختان ؛گاهی مشکل اقتصادی بقدری است که هزینه بنزین موتور سیکلت یا اتومبیل اش را ندارد). وقتی جنگل یا عرصه ای مرتعی آتش می گیرد باید با تمام توان و با جان و دل آتش را خاموش کند . گاهی باید ظرف های 50 لیتری آب را پای پیاده کیلومترها در شیب کوهستان بالا ببرد و عرق ریزان خودش را به نقطه آتش برساند. گاه باید با دست های خالی و با بیل و سرشاخه به نبرد با آتش برود و خود را به دل آتش بزند تا آنرا خاموش و فاصله اش را با درخت ها حفظ کند.(صدای هماهنگ درختان در جلسه؛ درود بر او .... درود ...درود)
🔅عمو سبز علی: بخاطر دارم درخت سرخدار
با هیجان گرداگرد دوستان اش چرخی زد و گفت:همچنین باید در برابر ویلاسازهای گردن کلفت و قانون شکن که پارتی هایی گردن کلفت تر از خودشان دارند و اغلب یا به یک مقام ارشد وصلند یا به فلان مدیر و یا فلان مسئول و فلان آدم مهم، بایستد و نگذارد زمین خواری کنند(صدای درختان اگر ایستادگی کند از پشت با گلوله تفنگ شکاری ؛ به شهادت می رسد). بله؛ گاهی ممکن است این ایستادگی به قیمت جان اش تمام شود؛ درست مانند شهید ناصر پیروی و مثل شهید غلامی طبسی که در برابر تهدید و تطمیع یک فرد بازنشسته که می خواست برای ساختن ویلا جنگلخواری و زمین خواری کند تسلیم نشد و در آخر، سرشان را در این راه از دست دادند. ( صدای درختان شهید انفال )
🔅عمو سبز علی: خیلی جنگلبانان مظلوم هستند.
🔅همیار طبیعت: (خطاب به تماشاچی ها )بعد از آتش سوزی های جنگلی و مرتعی و حتی اراضی کشاورزی حاشیه جنگل، اگر به دست ها و پاهای او و همکاران اش نگاهی بیندازید پر از تاول و زخم و سوختگی است.؟!
ساعت ها با لباس ها و کفش های نامناسب و ناایمن و بی خوابی های ممتد در کار اطفای حریق هستند؛ بدون اینکه ابزار و تجهیزات کافی را داشته باشند؟!. گاهی شاخه های نیم سوخته از ارتفاعات بر روی سر و کله اش می افتد بدون اینکه کلاهی برای ایمن نگه داشتن سر و صورت وی و همکارانش در این نوع عملیات داشته باشند.؟!
🔅عمو سبزعلی: خوب ... بگذارید ادامه خواهم را تعریف کنم...
🔅کوهنورد: بی صبرانه منتظریم.
🔅عمو سبزعلی : درخت بلوط در دورهمی درختان زیر سایه درخت کهنسال شاه توت
« درخت خفته» همه را دعوت به سکوت کرد گفت: جنگل بان که ذکر خیرش را داریم ... وقتی گزارش مردمی درباره متخلف می رسد باید به سرعت خودش را به محل حادثه برساند. تنها و بدون اسلحه و حتی ابزاری برای دفاع (صدای درختان فقط با یک باتون ؟!!). در برابر متخلفانی که حداقل یک " تبر" در دست دارند و زبانی تند و عموما گروهی. گاهی حتی با یک سوال از جانب جنگلبان که "چرا درخت را قطع کرده ای؟" با واکنش های تند و خشونت آمیز از سوی متخلف، مواجه می شود (صدای درختان شش ضربه چاقو بر تن نازنین اش). در آن لحظه اگر خدا حافظ وی و بخت یارش نباشد معلوم نیست چه بر سرش می آید.؟!
🔅کوهنورد: (خیلی ناراحت است) افسوس؟!!
🔅عمو سبز علی: (درخت کنار بر می خیزد)
بله عزیزان من؛ «درخت کنار» می گفت: گاهی جنگل بان پس از گرفتن متخلف، داستان اش تازه شروع می شود؟!!مخصوصا اگر آن فرد دارای "ژن خوب" باشد دیگر کاری وی ساخته است ؟! باید به روسای خوداش جواب پس بدهد که چرا پاپِی آن فرد شده ؟ و " مگر خبر نداشته است که آن خلافکار، نسبتی نسبی یا سببی با فلان مدیر یا وزیر و وکیل و .... دارد؟! و یا اینکه "اصلا سرت را بینداز پایین و کار خودت را بکن و چکار داری که عاقبت آن متخلف یا پرونده چه شد؟!"
همیار طبیعت: امروزه مهاجرت معکوس و یا بالا رفتن ارزش اراضی سبب شده در روستاها دهیاران دائم با پدیده عطش برخی از اهالی برای ساخت و ساز غیرقانونی روبرو باشند.... و جنگلبان شاهد تراکتورهای که شیار می کنند... شیار ...
عمو سبزعلی : اجازه بدهید لحظات انتهای
خواب قشنگم را تعریف کنم... خصوصا اینکه «درخت حرا» صحبت می کرد که :
شاید بپرسید با اینهمه سختی مگر چقدر دستمزد و حقوق می گیرد و چه شرایط خاصی دارد که حاضر است در این دستگاه بماند و کار کند؟ !!حتما باور نمی کنید اما واقعا خیلی کمتر از دستگاه های دیگر و بدتر اینکه حتی همین مقدار را هم گاهی منظم دریافت نمی کند؟!!. خیلی پیش آمده که 4-5 یا حتی 6 ماه یکبار حقوق های او و همکاران اش را واریز نکرده اند و حتی هزینه بنزین موتوری را که با آن "گشت حفاظتی" را انجام می دهد از جیب داده است. (صدای درختان سیاه نمایی نکنید؟!)
🌟همیار طبیعت: با تمام این مشکلات و سختی ها و کمی و کاستی ها، جنگل بان اما همچنان با تمام توان از حریم انفال و جنگل ها ومراتع و عرصه های ملی کشور دفاع می کند؛ همان عرصه هایی که جوانان باشرف این آب وخاک، در دفاع مقدس با خون خود آن را به دشمن ندادند و برای مردم وطن نگهداشتند. آخر می دانی، او یک جنگلبان و جان نثار دوست داشتنی است!
🌟کوهنورد:(قدری از قمقه اش آب می نوشد)
سه جوان، سه روح سبز، سه عاشقِ وطن، به دل آتش زدند ... بی هیچ واهمه ای. خبات، حمید، چیاکو ... نام هایی که از این پس، دیگر فقط نام نیستند؛ روایت اند، ایمان اند، نشانی از بلندای انسان.
🌟عمو سبز علی:
در فرهنگ کُرد، نیشتمان یعنی مادر، یعنی جان ... و آنان، جان شان را به پای مادر ریختند، با دست های پینه بسته، با نفس های سوخته، با دل هایی روشن تر از آتش. آری، کردستان داغ دار است.
🌟همیار طبیعت:
نه تنها به خاطر سه پیکر گلگون، که برای هزاران رویا که در دود و خاکستر محو شد. برای لبخندهایی که دیگر تکرار نخواهند شد. برای گام هایی که دیگر بر شیب تند کوه نخواهند نشست. حالا خاک، پناه خبات است و حمید و چیاکو ... و ما مانده ایم با چشمی پر اشک و دلی پر حسرت.
🌟کوهنورد:
چگونه می شود خورشید را دید، وقتی سه ستاره خاموش شده اند؟ ای عاشقان بلوط و کبک و بهار ... فردا که درختان دوباره سبز شدند، ما با افتخار خواهیم گفت: اینان درخت شدند، جنگل شدند و برای همیشه ایستاده ماندند.
🔅عمو سبزعلی: (دعا می کند) روحشان شاد
🔅همیار طبیعت: (خطاب به تماشاچی) مهمترین دلایل سیلاب های اخیر کشور جنگل خواری و از بین بردن پوشش گیاهی است .
🌟کوهنورد:
بهبود وضعیت یگان حفاظت منابع طبیعی، معیشت جنگلبانان و امکانات حراست از جنگل ها و سایر عرصه های طبیعی ایران جز با همت مضاعف دولت و مشخصا دو معاون رییس جمهور در سازمان برنامه و بودجه و سازمان امور اداری استخدامی کشور ممکن نیست. تنقیح قوانین و پشتیبانی کامل دستگاه قضا در کنار این مهم می تواند برای بهبود شرایط خوش بینی ایجاد کند. پس لطفا شرایط معیشتی جنگلبانان را اصلاح کنید(صدای درختان به گوش می رسد... احسنت... صحیح است)
🌟همیار طبیعت: نکته مهم این است که نیروی جنگلبان و حفاظتی بسیار کمتر از استانداردهای جهانی است. حفاظت مؤثر بدون مشارکت فعال جوامع محلی و بهرهبرداران ممکن نیست و بر همکاری با دهیاران و ساماندهی گروههای مردمی تاکید داریم....
🔅عمو سبز علی:(پشت دستش می زند) فراموش کردم بگوییم درختان در عالم رویا
برای جنگلبان سرودی دسته جمعی (شاعر سید نقی عزیزی ) راخواندند:
رسم و راه حفظ جنگل حک شده بر جان ماست
پاسداری از طبیعت خوب تر از نان ماست
یک نشان بر سینه ما می درخشد هوشیار
آن نشان دلربا و خوب " جنگلبان " ماست
چشم خود را می نبندیم از مسیر و راه خود
این تلاش و همت ما زاده ایمان ماست
گرچه در سرما و گرما، زحمت ما بی شمار
هدیه ناقابل ما ، چهره خندان ماست
روز و شب چشم از خیانت بر نمیداریم، بدان
هر که باشد نا خلف ، رو در روی شیران ماست
جنگل و دریا ، بیابان، مرتع و خاک و گیاه
جملگی میراث خوب و ناب این ایران ماست
روز " جنگلبان " شده یادآور ایثار و عشق
جانثاری در مسیر " عاشقی " پیمان ماست
🌟کوهنورد: عالی بود عالی.؟...
🌟همیار طبیعت : پر مغز و زیبا؛ عمو سبز علی عجب خواب شیرینی... بقول مدیر کل محترم منابع طبیعی خراسان رضوی و مهندس خافی دبیر شورای همیاران خراسان رضوی؛ شما «همیار فرهنگی» هستید#(همه می خندند)
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و هشتم مرداد ۱۴۰۴ ساعت 15:51 توسط حسن صادقی یونسی
|