اطلاع رسانی و معرفی چشم انداز های محیط زیست و منابع طبیعی فریمان
 

زلزله ژاپن ۱۰ سانتي متر محور زمين را جابه جا کرد؛ طول روزها کوتاه شد!
زلزله روز جمعه 20 اسفند ژاپن که پنجمين زمين لرزه پرقدرت جهان از زمان راه اندازي دستگاه هاي لرزه نگاري، شناخته شده محور زمين را ۱۰ سانتي متر جابه جا کرده و موجب کوتاه تر شدن طول روزها شده است. مجله علمي نيوساينتيست طي گزارشي به نقل از ژئوفيزيک دانان ناسا با بيان اين خبر اعلام کرد: زلزله 8.9 ريشتري که در ژاپن رخ داد، نه تنها خسارت هاي جاني و مالي بسياري به اين کشور وارد کرد بلکه محور زمين را حدود ۱۰ سانتي متر جابه جا کرد. به گفته ريچارد گروس، ژئوفيزيک دان ناسا، در اثر اين جابه جايي، سرعت چرخش زمين افزايش يافته و موجب شده است که 1.6 ميکروثانيه از طول روزها کم شود. يک ميکروثانيه برابر با يک ميليونيم ثانيه است. طبق بررسي هاي انجام شده، شدت اين زمين لرزه به حدي بوده که گسل آن ۴۰ متر حرکت کرده است. طول اين گسل ۳۰۰ تا ۴۰۰ کيلومتر و عرض آن ۱۰۰ کيلومتر است.

حسنک کجایی؟؟!


گاو ما ما می کرد..
گوسفند بع بع می کرد …
سگ واق واق می کرد و همه با هم فریاد می زدند حسنک کجایی …

شب شده بود اما حسنک به خانه نیامده بود.حسنک مدت های زیادی است که به خانه نمی آید.
او به شهر رفته و در آنجا شلوار جین و تی شرت های تنگ به تن می کند.
او هر روز صبح به جای غذا دادن به حیوانات جلوی آینه به موهای خود ژل می زند…
موهای حسنک دیگر مثل پشم گوسفند نیست چون او به موهای خود گلت می زند…..

دیروز که حسنک با کبری چت می کرد .کبری گفت تصمیم بزرگی گرفته است.
کبری تصمیم داشت حسنک را رها کند و دیگر با او چت نکند چون او با پطروس چت می کرد.
پطروس همیشه پای کامپیوترش نشسته بود و چت می کرد.پطروس دید که سد سوراخ شده اما انگشت او درد می کرد چون زیاد چت کرده بود.او نمی دانست که سد تا چند لحظه ی دیگر می شکند.
پطروس در حال چت کردن غرق شد…...

برای مراسم دفن او کبری تصمیم گرفت با قطار به آن سرزمین برود اما کوه روی ریل ریزش کرده بود .
ریزعلی دید که کوه ریزش کرده اما حوصله نداشت .ریزعلی سردش بود و دلش نمی خواست لباسش را درآورد .ریزعلی چراغ قوه داشت اما حوصله درد سر نداشت.قطار به سنگ ها برخورد کرد و منفجر شد ...
کبری و مسافران قطار مردند…

اما ریزعلی بدون توجه به خانه رفت.خانه مثل همیشه سوت و کور بود .
الان چند سالی است که کوکب خانم همسر ریزعلی مهمان ناخوانده ندارد او حتی مهمان خوانده هم ندارد.
او حوصله ی مهمان ندارد.او پول ندارد تا شکم مهمان ها را سیر کند….
او در خانه تخم مرغ و پنیر دارد اما گوشت ندارد ..
او کلاس بالایی دارد او فامیل های پولدار دارد…
او آخرین بار که گوشت قرمز خرید چوپان دروغگو به او گوشت خر فروخت .

اما او از چوپان دروغگو گله ندارد چون دنیای ما خیلی چوپان دروغگو دارد به همین دلیل است که دیکر در کتاب های دبستان آن داستان های قشنگ وجود ندارد.

a

http://s30.aks98.com/files/48660927735195095021.jpg
 
  BLOGFA.COM